مقدمه:
نوعی از تشیع، در جامعهی امروز ما به عنوان دین رسمی پذیرفته شده که بخشهایی از قواعد نظری و قوانین عملی آن، در هیچ کتاب و سندی نوشته نشده و مستند به هیچ سند معتبری از وحی نیست، ولی به شدت در عمل، مراعات میشود و بدنهی اصلی فرهنگی دینداری عوام شیعهی امروز را تشکیل میدهد، این نوع از تشیع را «تشیع نانوشته» مینامیم.
چون این دیدگاهها و اعمال، در نزد تقریباً عموم شیعیان ایران رایج است، از آن به «تشیع» یاد میکنیم ولی در حقیقت، اینها تشیع ناب و خالص نیست. و از آن جهت به آن «نانوشته» میگوییم که عمدهی آن، حتی در جایی نوشته نشده و فقط به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل میگردد، یا به صورت موجی توسط رسانههای جمعی (تلویزیون، رادیو، اینترنت و روزنامه) به قالب عملی دینی جلوهگر میشود.
البته باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب عملی، از مواردی انتخاب شده که عمومیت دارد و قسمت زیادی از دیدگاهها و آداب و رسوم شیعیان در نقاط مختلف ایران، در آن نیامده است.
همچنین لازم به ذکر است که این دیدگاهها و آداب، مربوط به شیعیان ایران است و اگر دیدگاهها و آداب سایر شیعیان مانند شیعیان عراق، عربستان، هند و پاکستان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، عجایب و غرایب بسیار دیگری بر این مجموعه افزوده میشود.
و نیز باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب و رسوم، مربوط به زمان حال است و از آنچه در گذشته، رایج بوده و اکنون مورد توجه نیست، چشمپوشی شده است. امیدواریم روزی بیاید که موارد یاد شده در ذیل، با موارد منهاجی آن، جایگزین گردد.
در ادامه، نمونههایی از تفاوت «تشیع نانوشته» به همراه مقایسهاش با دیدگاهها و اعمال توصیهشده در «منهاج فردوسیان» را بیان میکنیم تا تفاوت این دو نوع از تشیع، بهتر آشکار شود. البته لازم به ذکر است که بعضی از این دیدگاهها و رفتارها، دین نیست بلکه «آئین» است یعنی به عنوان تشیع بدان پرداخته نمیشود ولی در حد دستورات دینی، محترم شمرده میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارهای تشیع نانوشته در بارهی مردگان و عالم آخرت:
۱. در تشیع نانوشته، در روزهای اول وفات مردگان، صاحبان عزا، به مردمی که به تسلیت آنان آمدهاند، غذا میدهند.
در منهاج فردوسیان، تا سه روز از وفات مردگان، همسایگان و اقوام، برای صاحبان عزا، غذا میبرند.
۲. در تشیع نانوشته، برای مردگانشان در روزهای اول، سوم، هفتم و چهلم وفات، مراسم یادبودی برگزار میکنند، همچنین هر ساله در همان روز، مراسم سالگردی برایش برپا مینمایند.
در منهاج فردوسیان، چنین روزهایی را ارزش نمینهند و هزینههای آن را برای شادی روح آن مُرده، صدقه میدهند.
۳. در تشیع نانوشته، تا مدتها بعد از درگذشت مردگان، به مجالس شادی مانند عروسی، حتی اگر در حد خواندن خطبهی عقد باشد، نمیروند.
در منهاج فردوسیان، از رفتن به مجالس شادی مانند عروسی، بعد از درگذشت مردگان، نهی نشده است.
۴. در تشیع نانوشته، مراسم ازدواج ـ حتی در حد عقد معمولی ـ را به خاطر مُردن اقوام (حتی اگر پیر یا از اقوام دور باشد) به تأخیر میاندازند.
در منهاج فردوسیان، چنین توصیهای نیامده است.
۵. در تشیع نانوشته، در شهرهایی که مرقد امام یا امامزاده دارد، جنازهی مردگانشان را قبل از دفن، به آنجا برده و طواف میدهند.
در منهاج فردوسیان، چنین توصیهای وارد نشده است.
۶. در تشیع نانوشته، جنازهی کسانی که در ساختن مسجدی، بانی بوده یا شرکت فعال در ساخت یا مراسم آن مسجد داشتهاند را قبل از دفن، به آن مسجد میبرند.
در منهاج فردوسیان، چنین توصیهای نشده است.
۷. در تشیع نانوشته، عصر پنجشنبه به زیارت اهل قبور میروند.
در منهاج فردوسیان، صبح جمعه به زیارت اهل قبور میروند.
۸. در تشیع نانوشته، به احترام مردگانشان، تا مدتی از تراشیدن ریش، خودداری میکنند.
در منهاج فردوسیان، تراشیدن ریش برای مردان، از اول رسیدن به سن تکلیف، ممنوع است و ربطی به زنده بودن و مردن کسی ندارد.